شعر در مورد تماشا
شعر در مورد تماشا
شعر در مورد تماشا ,شعر درباره تماشا,شعر برای تماشا,شعر در باره تماشا,شعر با تماشا,شعر درمورد تماشا,شعر با کلمه تماشا,شعر با کلمه ی تماشا,شعری در مورد تماشا,شعری درباره تماشا,شعر درباره ی تماشا,شعر کودکانه در مورد تماشا,شعر مفهومی در مورد تماشا,شعرهای کودکانه در مورد تماشا
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد تماشا برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
به بدرقه ات
من آب ریختم
و هنگامى که رفتنت را تماشا مى کردم
دیدم تمام درختان کوچه
وقتى از کنارشان رد مى شوى
پشت پایت برگ مى ریزند
و تمام پرندگان زمین
وقتى از مقابل شان مى گذرى
پر مى ریزند
شعر در مورد تماشا
لبخند بزن و بگذار تماشایت کنم
چون عاشقی که…
وقتِ باران به آسمان چشم دوخته
همان قدر با لذت
همان قدر پُر آرزو
شعر درباره تماشا
دستهایم،
چقدر به دو طرفِ صورتت می آیند
وقتی عاشقانه تماشایم میکنی؛
شعر برای تماشا
با خیالت زندگی می کنم
و با خودت عاشقی.
کاش دو بار زاده می شدم؛
یکی برای مردن در آغوش تو،
یکی برای تماشای عاشقی کردنت!
شعر در باره تماشا
هر کس به تماشایی رفته ست به صحرایی
ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی
با چشم نمیبیند یا راه نمیداند
هر کو به وجود خود دارد ز تو پروایی
شعر با تماشا
به هوا نیازمندم
به کمی هوای تازه
به کمی درخت و قدری گل و سبزه و تماشا
به پلی که می رساند یخ و شعله را به مقصد
به کمی قدم زدن کنار این دل
شعر درمورد تماشا
دور از تو چنانم که غم غربتم امشب
حتی به غزل های غریبانه نگنجد
در چشم منت باد تماشا که جز اینجا
دیدار تو در هیچ پریخانه نگنجد
شعر با کلمه تماشا
هر که رخسار تو بیند به گلستان نرود
هر که درد تو کشد از پی درمان نرود
آنکه در خانه دمی با تو به خلوت بنشست
به تماشای گل و لاله و ریحان نرود.
شعر با کلمه ی تماشا
ما در چه شماریم، که خورشید جهانتاب
گردن به تماشای تو از صبح کشیدهست
ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز
تا باز کنی بند قبا، صبح دمیدهست.
شعری در مورد تماشا
نگو که تنهایی ام را از بر میخوانی
یا شبم را از صبح میتکانی
نمیتوانی…
تو دوری
مشکلی نیست
من همانم که برای دیدن لبخندت
دنیا را قلقلک میدهم
بگذار جهان به من بخندد
تماشای لبخندت
آبروی من است…
آماده باش!
شعری درباره تماشا
موهایت در باد
به پرواز در می آمد
کنارت
به تماشایت می نشستم
خورشید می سوزاند
دریا آتش می گرفت
تو حرف می زدی
و من غرق صحبت ات بودم
شعر درباره ی تماشا
گاهى رابطه ات را زمین بگذار
و تا میتوانى فاصله بگیر
دست بزن زیرِ چانه ات و از دور تماشایش کن
تحلیلش کن
ببین اصلاً ارزشش را دارد برگردى دوباره…؟
شعر کودکانه در مورد تماشا
من را به گناهی که “نگاه تو” درآن بود
بردند سر دار و تو انگار نه انگار !
جان می کنم و محو تماشایی و هر روز…
این حادثه تکرار و تو انگار نه انگار!
شعر مفهومی در مورد تماشا
گیرم به فال نیک بگیرم بهار را
چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟
تقویم چارفصل دلم را ورق زدم
آن برگهای سبزِِ سرآغاز سال کو؟
شعرهای کودکانه در مورد تماشا
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
و آنچنان مات که یکدم مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم تا که زدستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی
شعر در مورد تماشا
بیشتر بخوانید :
شعر در مورد آداب معاشرت
شعر در مورد اصالت خانوادگی
شعر در مورد اوقات فراغت
شعر در مورد آدم دورو
شعر در مورد آرایش
- ۹۷/۰۷/۰۹